وبلاگ سهيل روحانی

۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

نقد گفته‌های مهاجرانی در مصاحبه با بی‌بی‌سی

 
 
سهیل روحانی
 
مصاحبه چند روز پیش بی‌بی‌سی فارسی با عطاالله مهاجرانی، که در پی مصاحبه با نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل صورت گرفت، به موضوع جنجالی و بحث انگیزی برای گروه بزرگی از ایرانیان تبدیل شد.
بسیاری از آنها از سخنان آقای مهاجرانی به هیجان آمدند و آن را ستودند و برخی از وبلاگ های ایرانی از پاسخ های «کوبنده» آقای مهاجرانی به مجری برنامه بی بی سی سخن گفتند و ابراز شادمانی کردند.
آقای عطاالله مهاجرانی در این مصاحبه از «جعلی» خواندن اسرائیل توسط مقامات ایران دفاع کرد و گفت: «در این که در واقع اسرائیلی ها به عنوان جعل می شود این رژیم را نامید بهترین سندش کتاب خود آقای نتانیاهو است. ایشان کتابی دارند به نام صلح پایدار. این کتاب به فارسی ترجمه نشده. در مقدمه کتاب آن رویایی که بر اساسش اسرائیل شکل گرفت را توضیح داده اند و بخشی از سخن را هم از هرتسل نقل کرده اند... که ما یک ملتی هستیم که سرزمینی نداریم. و این یک رویا است برای ما که سرزمینی پیدا بکنیم. خیلی خوب! پس ملتی بودند که سرزمینی نداشتند. این که یک ملت سرزمینی داشته باشند یک بحث است، این که ملتی را از سرزمین خودشان بیرون بکنند و تبدیل کنند آنها را به یک ملت بی سرزمین بعدی که میلیون ها فلسطینی هستند آن موقع به شما به عنوان یک پژوهشگر، به عنوان یک محقق، به عنوان رهبر سیاسی این حق را می دهد. پس یک رژیمی جعل شد، نامش جعل شد، و هویتش جعل شد...»
تئودور هرتسل، بنیانگذار جنبش صهیونیستی، در کتاب کشور یهودی که در ۱۸۹۶ منتشر شد با صراحت نوشت که «فلسطین میهن تاریخی فراموش نشدنی ما است.» هرتسل یهودیان را ملتی می دانست که از میهنشان، یعنی فلسطین، بیرون رانده شده اند و فعلاً کشوری ندارند و باید سرانجام به میهنشان بازگردند. با اینهمه، آقای مهاجرانی، از قول هرتسل، جعلی بودن اسرائیل را اثبات می کند و این کار حیرت انگیزی است.
سخنان آقای مهاجرانی تأیید سیاستی است که جمهوری اسلامی از نخستین روز حیاتش در پیش گرفته و ایران را با مشکلات بسیار و از جمله تحریم های اقتصادی رو به رو کرده است. جمهوری اسلامی با این بهانه که اسرائیل کشوری جعلی است و مردم اسرائیل گروهی غاصب اند که از دیگر کشورها به فلسطین آمده و فلسطینی ها را بیرون رانده و زمین هایشان را تصاحب کرده اند، از به رسمیت شناختن اسرائیل خودداری کرده و خواهان محو اسرائیل از نقشه عالم شده است. اما اسرائیل یگانه کشوری نیست که از راه تسلط مهاجران خارجی بر مردم بومی تأسیس شده است. کشورهای بسیاری در جهان کم و بیش از همین راه تأسیس شده اند اما این موضوع موجب نشده است که جمهوری اسلامی این کشورها را «جعلی» بنامد و آنها را به رسمیت نشناسد.
به عنوان مثال، کشورهای قاره آمریکا توسط اروپائیانی که به این قاره کوچیدند و بر ساکنان بومی این سرزمین مسلط شدند ایجاد شده است. امروزه در آمریکای لاتین بیش از ۳۰ کشور مستقل وجود دارد که زبان رسمی هیچ یک از آنها زبان بومیان این کشورها نیست. زبان رسمی این کشورها زبان استعمارگران اروپایی یعنی اسپانیولی، پرتغالی، هلندی و انگلیسی است. کشورهای ایالات متحد آمریکا، کانادا و استرالیا هم توسط مهاجران اروپایی تأسیس شدند. جمهوری اسلامی و آقای مهاجرانی این کشورها را جعلی نمی دانند اما اسرائیل را کشوری جعلی می دانند اگر چه یهودیان هزاران سال است که در فلسطین زندگی می کنند و حتی زمانی بر این سرزمین فرمان می راندند.
آقای مهاجرانی همچنین دلیلی عجیب برای حسن رابطه ایران و اسرائیل در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی ارائه کرد. به گفته آقای مهاجرانی، دلیل حسن رابطه ایران و اسرائیل این بود که اسرائیل، در سال ۷۷، یک پیمان نظامی به نام پیمان گل با ایران امضا کرد و متعهد شد که کلاهک های هسته ای به ایران بفروشد و یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار به قیمت سال ۷۷ از ایران گرفت و بعد هم گفت که ایرانی ها را فریب دادیم و کلاهک هسته ای به آنها ندادیم.
ماجرای پروژه گل (Project Flower) از این قرار است که ایران، در سال ۱۹۷۷، قراردادی برای ساختن سامانه های موشکی پیشرفته با اسرائیل امضا کرد. به موجب این قرارداد، قرار شد که دو کشور، تحت رهبری اسرائیل، تعدادی سامانه موشکی بسازند و ارتشهای هر دو کشور این سامانه ها را پس از تولید بخرند. ایران ۳۰۰ میلیون دلار پول نقد و مقداری نفت به ارزش حدود ۲۵۰ میلیون دلار به اسرائیل داد و شروع به ساختن تأسیساتی برای مونتاژ موشکها و آزمایشهای موشکی کرد اما این پروژه با انقلاب ایران ناتمام ماند. آقای مهاجرانی در این مصاحبه جای علت و معلول را عوض کرده است. برخلاف ادعای آقای مهاجرانی، قرارداد گل موجب برقراری رابطه خوب میان ایران و اسرائیل نشد، بلکه رابطه صمیمانه ای که از سال ۱۹۵۳ میلادی میان ایران و اسرائیل به وجود آمده بود به انعقاد این قرارداد انجامید. در ضمن، به فرض هم که اسرائیل قول دادن کلاهک هسته ای به شاه داده باشد، نباید انتظار داشت که که پس از سقوط شاه این کلاهک ها را به دشمن اسرائیل، یعنی جمهوری اسلامی، بدهد.
آقای مهاجرانی در بخش دیگری از این مصاحبه تأکید کرد که ایران بدون به رسمیت شناختن اسرائیل هم می تواند با اروپا و آمریکا رابطه خوب برقرار کند. او در مورد ایران گفت: «ما کشوری هستیم که صد برابر اسرائیل هستیم به لحاظ وسعت، و ۱۵ برابر اسرائیل جمعیت داریم، و یکی از مهمترین کشورهای تولید کننده نفت هستیم، در یک موقعیت استراتژیک درجه اول قرار گرفتیم. بسیاری از کشورها هستند که نیازمند رابطه با ایران هستند. کشورهایی که گمان می کنند نیازمند هستند از پنجره اسرائیل به جهان نگاه کنند کشورهایی هستند که هیچ یک از موقعیت های اقتدار ملی و موقعیت جغرافیایی - سیاسی ایران را ندارند. من معتقد هستم که ایران قطعا می تواند با همه جهان، با آمریکا، با اروپا، با همه، بهترین روابط را داشته باشد و مطلقا این روابط از دریچه و پنجره اسرائیل نمی گذرد.»
آقای مهاجرانی اقتدار ملی را به وسعت، جمعیت، منابع نفت و موقعیت استراتژیکی محدود می کند. درست است که ایران از جهاتی بر اسرائیل برتری دارد، اما عوامل مورد اشاره آقای مهاجرانی، تنها مولفه های اقتدار ملی نیستند. نوع نظام سیاسی یک کشور، توان اقتصادی آن و میزان حمایت های جهانی از آن کشور را هم باید از مولفه های مهم اقتدار ملی به شمار آورد. اگر این عوامل را در نظر بگیریم ضعف های جمهوری اسلامی بهتر نمایان می شود. نظام مذهبی حاکم بر ایران نظام غیر دموکراتیک و نا کارآمدی است. وضع اقتصادی ایران هم بسیار بد است. در طول حیات جمهوری اسلامی قیمت بسیاری از کالاها سیصد یا چهارصد برابر افزایش یافته است و این تورم لجام گسیخته بهترین نشانگر نابسامانی اقتصاد ایران است. جمهوری اسلامی از لحاظ صنعتی هم پیشرفت مهمی نکرده است. مبلغان رژیم اسلامی بارها از پیشرفت های عظیم صنعت خودروسازی در جمهوری اسلامی سخن گفته اند اما تحریم های اقتصادی، که به کاهش شدید تولید اتومبیل در ایران انجامید، نشان داد که صنعت اتومبیل سازی ایران، همچون دوران شاه، در مرحله مونتاژ در جا زده و سخت به واردات قطعات خارجی متکی است. از عمر صنعت نفت ایران بیش از یک قرن می گذرد اما ایران هنوز باید برای استخراج و پالایش نفت دست به دامان شرکت های نفتی خارجی بشود. ایران با تحریم های گسترده هم رو به رو است که نشانگر آن است که در عرصه جهانی منزوی است.
اما اسرائیل، به رغم آن که جمعیت و وسعتش از ایران بسیار کمتر است و نفت تولید نمی کند و موقعیت استراتژیک ایران را ندارد، دارای یک نظام سیاسی دموکراتیک کارآمد است و از نظر علمی پیشرفته ترین و از نظر نظامی نیرومندترین کشور خاورمیانه است. اسرائیل، برخلاف ایران، به منابع مالی جهان دسترسی گسترده ای دارد و از حمایت محافل قدرتمند سیاسی و اقتصادی در آمریکا و اروپا برخوردار است. این که اسرائیل توانسته است که ائتلافی از مقتدرترین کشورهای جهان علیه جمهوری اسلامی تشکیل دهد و رژیم اسلامی را با تحریم های اقتصادی کمرشکن رو به رو کند، نشانگر نفوذ عظیم اسرائیل برای بسیج نیرو در سطح جهانی است. نادیده گرفتن این برتری ها از سوی ایران مسلماً به سود ایران نیست.
سخنان آقای مهاجرانی نشان می دهد که ایشان هنوز رویکردی ایدئولوژیک نسبت به روابط میان ملتها دارند و از پشت عینک منافع ملی ایران به این روابط نمی نگرند. واقعیت این است که کثیری از مردم آمریکا و اروپا به خاطر ظلمهایی که در طول تاریخ به یهودیان شده، و به ویژه به خاطر هالوکاست، نسبت به اسرائیل احساس همدردی عمیقی دارند و دشمنی ایران با این کشور را تحمل نمی کنند. بنابراین، ادعای آقای مهاجرانی مبنی بر این که «قطعاً ایران می تواند با همه جهان، با آمریکا، با اروپا، با همه بهترین روابط را داشته باشد» بی آن که با اسرائیل رابطه داشته باشد، نادرست است.
منافع ملی ایران ایجاب می کند که اسرائیل را به رسمیت بشناسد و در عین حال از برقراری صلح عادلانه و پایدار میان اسرائیل و همسایگانش و ایجاد کشور مستقل فلسطینی در چارچوب قطعنامه های سازمان ملل حمایت کند. جعلی خواندن اسرائیل فقط می تواند بهانه بیشتری برای ضربه زدن به ملت ایران به دست اسرائیل و متحدان نیرومندش بدهد.

1 نظر:

Anonymous ناشناس گفت...

نقد بسیار بجا و شایسته‌ای بود.
سپاس که دست به نوشتن شدید و چرندیات ایدئولژیک را زیر ذره‌بین نقد بردید.

۶ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۳۳  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی