وبلاگ سهيل روحانی

۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

گلشيفته خانم: تولدت مبارک


سهيل روحانی


ديروز دوستی پرسيد عکس برهنه گلشيفته فراهانی را در اينترنت ديده ای؟ نديده بودم. به اينترنت رفتم اما از عکس برهنه، يعنی عکسی که تمام بدن را بدون لباس نشان بدهد، خبری نبود. در يکی از عکس ها، خانم فراهانی از کمر به بالا برهنه بود و با دستهايش پستانهايش را پوشانده بود. در عکس ديگر پستان برهنه اش هم ديده می شد.

بحث در باره عکسها بالا گرفت. آقايی در «دفاع» از گلشيفته گفت که عکس او که «پورنو» نيست که ايراد داشته باشد بلکه اثری هنری است. وی افزود که پورنو عکسی است که مرد را از نظر جنسی تحريک می کند، مثل عکسهايی که در مجله پِلی بوی چاپ می شود، اما عکس گلشيفته که کسی را تحريک نمی کند!!. بنابراين، با آن که برهنه است، چون تحريک کننده نيست، اثری هنری است و اشکالی ندارد. دوست ديگری گفت که اول بايد انگيزه اش را برای اين کار بدانيم. اگر به عنوان ژستی سياسی اين کار را کرده باشد مقبول است اما اگر به خاطر شهرت يا پول کرده باشد کار درستی نکرده است. خانمی در انتقاد از گلشيفته گفت که اگر برای بازی در فيلم لخت شده بود اشکالی نداشت ولی چون اين خانم مدل نيست نبايد برای مجله فيگارو لخت می شد. اينترنت هم سرشار از نظرات موافق و مخالف و ناسزا و ستايش بود. برخی هم می گفتند که شايد اين عکس ها ساختگی و محصول نرم افزارهای کامپيوتری باشد.

من اما برهنه شدن خانم فراهانی را به مثابه تولد دوباره زنی می بينم که با کندن لباسش طنابی را که جامعه مردسالار ايران قرن ها بر دست و پای زنان ايرانی پيچيده و آن را با کمک جهل و خودپسندی و مذهب و خرافات محکم کرده است را پاره کرده و خود را از قيد و بند فرهنگ عقب مانده ای که برای زنان ايرانی جز تحقير و رنج ارمغانی نداشته است رهانيده است. خانم فراهانی، با برهنه يا نيمه برهنه شدن در برابر دوربين، ارزشهای بی ارزش جامعه مردسالار ايران را نفی کرده و بر «عفت» و «نجابتی» تف انداخته است که مروجان و مدافعان و تحميل کنندگان اصلی اش روحانيون دولتی اند؛ روحانيونی که زنان را «ضعيفه» و «ناقص العقل» می پندارند و در سی و چند سال اخير، که قدرت سياسی را به چنگ آورده اند، تحت لوای دفاع از عفت و ناموس و نجابت از هيچ گونه بی عفتی و بی ناموسی و بی نجابتی در حق زنان ايرانزمين کوتاهی نکرده اند. اگر آخوندی را يافتيد که در حرف و عمل از برابری زن و مرد دفاع کرد او را به عنوان استثنا کنار بگذاريد.

در جمهوری اسلامی، عمر بهار آزادی برای زنان حتی از عمر بهار آزادی برای مردان هم کوتاه تر بود. اندک زمانی پس از انقلاب بهمن 1357، مزدوران رژيم اسلامی، به تعزيه گردانی آخوندها، با شعار «يا روسری يا توسری»، و ده ها شعار تحقيرکننده ديگر، به جان زنهای به باور آنها بد حجاب افتادند، به صورت زنهايی که آرايش کرده بودند مشت و سيلی زدند و تيغ کشيدند، با موتورسيکلت در پياده روها در اطراف زنها ويراژ دادند و با لگد به پشت شان کوبيدند و يا موتورسيکلت هايشان را به ميان پاهای زنها راندند و آنها را نقش بر زمين کردند. با گذشت زمان، زندان، شلاق، تجاوز و قتل هم به روشهای اجرای امر به معروف و نهی از منکر افزوده شد و تبعيض عليه زنان جنبه قانونی يافت. مردان ايرانی هم اکثراً دست روی دست گذاشتند و مادران و خواهران و دختران و همسران خود را در نبرد برای احقاق حقوقشان تنها گذاشتند. تجاوز به حقوق زنان، در پی کودتای انتخاباتی سال 1388، افزايش يافته و نمونه ای از آن تلاش جمهوری اسلامی برای اجرای برنامه تفکيک جنسيتی در دانشگاهها است. ترديدی نيست که زنان قربانیان اصلی نظامی خواهند بود که ولی فقيه و همدستان کودتاچی اش خواب استيلای آن بر ايران را می بينند.


در اين اوضاع، خانم فراهانی، با ظاهر شدن در برابر دوربين، به جهانيان پيام می دهد که پوشيدن يا نپوشيدن لباس امری خصوصی و انتخابی شخصی است. خانم فراهانی مالک بدن خودش است و حق دارد که آن گونه که می خواهد احساسات خود را با استفاده از بدنش بيان کند. مسلماً کسانی با اين شيوه بيان احساسات موافق نيستند. اين مخالفان مجبور نيستند که اين عکس ها را ببينند. کسانی که شيوه ظاهر شدن خانم فراهانی در برابر دوربين را نابودی ارزش ها، بی توجهی به اخلاق گرايی، سوء استفاده از زنان و سقوط جايگاه هنری ايشان می دانند بهتر است که با وجدان خود خلوت کنند و صادقانه برای خودشان روشن کنند که به چه دليل به سايتی که حاوی عکس های برهنه خانم فراهانی بود رفته اند.

تهديدی که عکس های برهنه خانم فراهانی متوجه نظام ولايت فقيه می کند می تواند به مراتب از مقاله های بی شمار سياسی، اعلاميه ها و نامه هايی که آزاديخواهان شجاع و از جان گذشته و زندانيان سياسی به ولی فقيه می نويسند سهمگين تر باشد. اين عکسها دقيقاً يکی از ستونهای اصلی قدرت روحانيت، يعنی مطيع و ذليل و در حجاب نگه داشتن زنان، را هدف قرار می دهد و آن را سست و متزلزل می کند. ميليونها زن و مرد ايرانی می توانند عکس های هنرپيشه محبوبشان را در اينترنت ببينند و به اين نتيجه برسند که ديگاهشان نسبت به خانم فراهانی به دليل آن که خود را به شيوه ای متفاوت بيان کرده است تغييری نکرده است و بی حجابی و حتی برهنه بودن به معنای فساد نيست و چه بسا منعکس کننده صداقت و حقيقت عريان است. رژيم ولی فقيه به اين خطر واقف است و برای بی اعتبار کردن خانم فراهانی تلاش می کند. بی دليل نيست که دستگاههای تبليغاتی جمهوری اسلامی خانم فراهانی را به باد تهمت گرفته اند. رجا نيوز در مقاله ای با عنوان گلشيفته فراهانی بالاخره مقابل دوربين برهنه شد می نويسد: «امثال گلشیفته در دنیای هنر و روزنامه نگاران و موسیقی دان ها و... که به خارج کشور رفته اند نباید برای بازگشت به صدر اخبار سیاسی و هنری، به چنین روش هایی روی آورند و حتی اگر از نظر شهرت اجتماعی، وضعیت مالی و.... در تنگنا هستند و به آنها کاری پیشنهاد نمی شود و احساس پوچی و بی توجهی می کنند نباید خود را به هر شیوه و قیمتی عرضه کنند.» و در زير مقاله، کاربری، در تأييد مقاله و عليه خانم فراهانی، می افزايد: «دیروز روسری از سر برداشت، امروز برهنه می شود و عکس از بدن برهنه می گیرد ... مدتی دیگر باید منتظر هرزگی، فاحشگی و بازی در فیلم های غیر اخلاقی نیز بود.»

تلاش زنان ايران برای دستيابی به حق انتخاب لباس، که به شکل مبارزه با حجاب اجباری تبلور يافته است، بيش از 160 سال قدمت دارد. در سال 1848 ميلادی، طاهره، از رهبران دين بابی، با برداشتن روبنده در اجتماع بابيان در روستای بدشت، حاضران را شگفت زده کرد. روحانيون شيعه که از قدرت نمايی اين زن به خشم آمده و به هراس افتاده بودند، دست در دست حکومت قاجار، کارزار تبليغاتی بزرگی عليه طاهره به راه انداختند، به او اتهام هرزگی، فاحشگی و هم خوابگی گروهی با مردان زدند، زندانی اش کردند و سرانجام در سال 1852 ميلادی به قتلش فتوا دادند و او را در تهران به وضع فجيعی کشتند. نقش طاهره در تاريخ مبارزات زنان ايران بی همتا است. کار طاهره چنان شجاعانه و بزرگ و يگانه است که سالروز برداشتن حجاب در بد شت را بايد در ايران روز زن ناميد.

اکنون خانم فراهانی، با اقدام شجاعانه اش، مبارزه طاهره برای رهايی زنان را گامی به پيش برده است. خانم فراهانی نخستين هنرمند ايرانی نيست که در برابر دوربين برهنه می شود. در سالهای اخير برخی از زنان ايرانی در خارج از ايران برهنه در برابر دوربين ظاهر شده اند اما هيچ کدام از آنها از شهرت خانم فراهانی برخوردار نبوده اند. شهرت و محبوبيت خانم فراهانی مسلماً بر تأثير کار ايشان بر جامعه ايرانی می افزايد.

رژيم اسلامی هنرمندانی را می پسندد که از ارزش های فرهنگی اين رژيم، که حجاب اجباری مهمترين آنها است، حمايت کنند. حمايت از حجاب اجباری به معنای تقويت استبداد دينی است. خانم فراهانی با برهنه شدن در برابر دوربين ارزشهای فرهنگی رژيم ولايت فقيه را به چالش طلبيده است. انگيزه خانم فراهانی هر چه باشد کار ايشان به مثابه اقدامی متهورانه و تأثيرگذار در تاريخ مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران به ياد خواهد ماند.

آمريکا، 19 ژانويه 2012

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی